دولت بزرگ یعنی چه ؟

تبلیغات

درباره ما

    به وبلاگ من خوش آمدید

لینک دوستان

امکانات جانبی

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 31
    کل نظرات کل نظرات : 0
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 0

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 3
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 0
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 0
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 0
    آي پي امروز آي پي امروز : 1
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 0
    بازدید هفته بازدید هفته : 3
    بازدید ماه بازدید ماه : 300
    بازدید سال بازدید سال : 706
    بازدید کلی بازدید کلی : 61974

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.141.152.173
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

خبرنامه

    لطفا به ما بپیوندید



آخرین نطرات

دولت بزرگ یعنی چه ؟

 نسبت  مخارج مصرفی ومخارج سرمایه گذاری دولت از تولید ناخالص داخلی (GDP) ،که نشان دهنده سهم دولت از یک اقتصاد می باشد را اندازه دولت می نامند .اگر این سهم برای نمونه 20 درصد باشد یعنی 20درصد از تولید ناخالص داخلی یک کشور در دست دولت است و 80 درصد در دست بخش خصوصی(مردم) است. یعنی اندازه دولت چندان بزرگ نیست . ولی هرگاه اندازه دولت به اندازه های بزرگ بیش از 50درصد برسد ما با دولتی بزرگ روبرو هستیم که اقتصاد یک کشور را در چنبره خودش نگه داشته و به مردم فرصت ابراز وجود نمی دهد .  طبیعی است که هر چه دولت یک کشور بزرگ تر باشد ناکارآمدی در اقتصاد بیشتر است و فقر و تنگدستی ، سهم اکثریت مردم خواهد بود ( پیشتر به این موضوع پرداخته شده است ) . گفته می شود که بیش از 75 درصد اقتصاد ایران در دست دولت است و سهم مردم از اقتصاد کمتر از 25 درصد می باشد . روشن است اقتصاد ایران با دولتی بزرگ ، چیزی جز فربهی دولت و لاغری مردم در پی نداشته باشد . 


تاریخ ارسال پست: شنبه 14 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:15
برچسب ها : ,
می پسندم نمی پسندم

پیامد کوتاه مدت و پیامد بلند مدت هر انتخاب (آنچه دیده می شود و آنچه دیده نمی شود )

در علم اقتصاد ، به علت گستردگی متغیرها و عوامل تاثیر گذار ، نمی توان اثرات یک تصمیم را به طور شفاف مشخص کرد . زیرا پیامدهای یک تصمیم در کوتاه مدت ممکن است دلپذیر و خوشایند باشد ولی پس از گذر زمان ، درد و رنج و پیامدهای ناخوشایند آن تصمیم آشکار می شود . برای نمونه فرض کنید که کسی بخواهد در جوانی همه ی درآمدی را که به دست می آورد خرج کند ( مثلا برای خوش بودن در دوران جوانی )و هیچ برنامه ای برای آینده ی خود و فرزندان خود نداشته باشد . این کار در نگاه اول ممکن است بسیار خوب به نظر برسد  ولی در گذر زمان و با افزایش سن و کاهش قدرت بدنی و فکری فرد یاد شده ، و بزرگ شدن بچه ها و افزایش هزینه های جورواجور مربوط به آن، پیامدهای ناخوشایند آشکار می شوند. مثال دیگر ، تنبلی  کردن و نداشتن فعالیت بدنی و خوردن انواع خوراکی های خوش مزه و زیان آور مانند زودخورش ها( فست فودها)، نوشابه و چیپس و پفک و ... که در کوتاه مدت برای بیشتر افراد دلپذیر است ولی پیامد بلند مدت آن انواع بیماری ها و درد ورنج ناشی از آن می باشد . پس انداز و سرمایه گذاری ، در کوتاه مدت ، دشواری بسیاری به همراه دارد ولی در درازمدت باعث افزایش در آمد و بهبود سطح زندگی کسانی می شود که پس انداز و سرمایه گذاری می کنند.  تعرفه بالای واردات خودرو،  شاید در نگاه اول باعث ایجاد اشتغال در شرکتهای خودروساز داخلی شود ولی در داز مدت باعث کشته شدن تعداد بسیاری از افراد به علت خودروهای داخلی بی کیفیت و نا ایمن و آلودگی هوا و افزایش فشارهای روحی و روانی افراد جامعه می شود و همچنین باعث تنبلی ذهنی  حودروسازان و در نهایت شکست در برابر  رقبای خارجی می گردد . بیشتر افراد ( ازجمله دولت ) فقط به درآمد ناشی از تعرفه و احیانا اشتغال در کوتاه مدت نگاه می کنند ولی به پیامدهای ناگوار بیشماری که وضع تعرفه باعث می شود توجه نمی کنند . تعرفه واردات میوه و دیگر فراورده های کشاورزی ، باعث تشدید تنش آبی و در نهایت بحران آبی بیشتر در ایران می شوند که معمولا دیده نمی شود . 


تاریخ ارسال پست: پنج شنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 23:33
می پسندم نمی پسندم

سرمایه چیست ؟

خرد بهتر از هرچه ایزدت بداد

در علم اقتصاد کلاسیک ، منابع اقتصادی به چهار بخش تقسیم شده است :  نیروی کار ، سرمایه ، زمین ، مدیریت

ولی اکنون نگاه تازه ای به این بخش بندی می شود . در بخش بندی جدید ، از هر عاملی که در تولید کالاها و خدمات جدید بکار رود به عنوان سرمایه یاد می شود . در این نگاه جدید ، نیروی کار هم ، یک نوع سرمایه است که به آن سرمایه انسانی می گویند. می توان با آموزش نیروی کار ، میزان سرمایه انسانی را افزایش داد . برای نمونه ارزش سرمایه انسانی یک پزشک عمومی و یک پزشک فوق تخصص ، در ارائه خدمات پزشکی قابل مقایسه نیست . روشن است که پزشک فوق تخصص در درمان بیماران ، دارای توانایی به مراتب بیشتری  نسبت به پزشک عمومی است .در این نگاه ، مدیریت هم نوعی سرمایه است که در استفاده بهتر از سایر سرمایه ها مهارت دارد . زمین هم نوعی سرمایه است که در ترکیب با سرمایه های دیگر در تولید کالاها و خدمات مشارکت دارد . زمینی که در تولید کالاها و خدمات نقشی نداشته باشد یک دارایی بی استفاده است . مدیری که در بهبود تولید کالاها و خدمات  نقش مثبتی نداشته باشد یک دارایی مضر است .نهادهای اجتماعی با کارکردهای مثبت ، یک سرمایه هستند که باعث می شوند کالاها و خدمات بهتری تولید شوند . فرهنگ اجتماعی یک جامعه می تواند نقش یک سرمایه بزرگ را داشته باشد . این فرهنگ اجتماعی در صورتی که باعث تولید کالاها و خدمات بهتر نشود و یا مانعی برای تولید کالاها و خدمات شود می تواند یک دارای زیان آور تلقی شود . راستگویی و درستکاری ، کوشایی ، خردمندی ، خردورزی ، دانش دوستی ، دانش پژوهی ، اعتماد ، محبت ، دوستی ، مهرورزی ، خوش خویی ، آرامش اجتماعی ، لبخند ، شادی ،همزیستی و سازگاری با دیگران ، خوش رفتاری ، خوش زبانی و ..... همه سرمایه هستند که در صورت نبود و یا کمبود هر یک از آنها ، کالاها و خدمات خوب و مناسب تولید نخواهد شد و مردم کشوری که دارای سرمایه کمی هستند در تنگدستی و فقر و سیه روزی به سر خواهند برد .     


تاریخ ارسال پست: پنج شنبه 25 آذر 1395 ساعت: 12:31
می پسندم نمی پسندم

سایت آزاد کدامایی افتتاح گردید

لطفاً از سایت ما هم بازدید فرمایید

www.azadkadamaee.com


تاریخ ارسال پست: جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 18:24
می پسندم نمی پسندم

هر کس به اندازه توانش کار کند و هر کس به اندازه ی نیازش مصرف کند

ای همه هستی ز تو  پیدا شده

شعار نظام اقتصادی با برنامه ریزی متمرکز ( نظام سوسیالیستی ) این گونه است : " هر کس به اندازه ی توانش کار کند و هر کس به اندازه نیازش مصرف کند " . در آرمانشهر  نظام کمونیستی و شکل کمرنگ تر آن " نظام سوسیالیستی " این گونه آمده است که هر کسی که در این جوامع زندگی می کند بایستی به اندازه  توانش کار کند و به اندازه ی نیازش مصرف کند . نظریه پردازان این سیستم می پنداشتند که افراد از همه ی توانشان برای تولید کالاها و خدمات استفاده خواهند کرد  و در هنگام مصرف نیز به اندازه نیازشان مصرف خواهند کرد. ولی با اجرایی شدن این نظام اقتصادی ،آشکار شد که توان افراد یک عنصر استاندارد و مشخصی نیست و بسته به موارد قرارگیری افراد در جایگاه های متفاوت ، افراد عملکرد های متفاوتی از خود نشان می دهند . علاوه بر این ، افراد بسته به اندازه ی پاداشی که به دست می آورند واکنش نشان می دهند . برای مثال اگر پاداش ها به همه ی افراد برابر باشد افراد سعی می کنند به اندازه دیگران از توان خود استفاده کنند . به سخنی دیگر ،افراد از همه ی توان خود استفاده نخواهند کرد . در مقابل ، نیاز های افراد یکسان نیست و نمی توان برای اندازه ی مصرف افراد معیاری تعیین کرد . مثلا نمی توان گفت که یک فرد 50 کیلوگرمی  نصف  یک فرد 100 کیلوگرمی نیاز به شکر ، گوشت ، روغن ، پارچه ،و .... دارد . به همین سبب ، توان افراد برای تولید،بسیار کمتر و مصرف افراد بسیار بیشتر از حد معمول خواهد بود . در عمل نیز ، پس از مدتی ، نظام کار اجباری و جیره بندی  ،در کشورهای مدعی نظام سوسیالیستی به کار گرفته شد . 


تاریخ ارسال پست: یک شنبه 17 مرداد 1395 ساعت: 1:36
می پسندم نمی پسندم

ليست صفحات

تعداد صفحات : 4
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد