دنباله ی " نظام اقتصادی با برنامه ریزی متمرکز" قسمت 3

تبلیغات

درباره ما

    به وبلاگ من خوش آمدید

لینک دوستان

امکانات جانبی

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 31
    کل نظرات کل نظرات : 0
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 0

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 4
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 0
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 0
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 0
    آي پي امروز آي پي امروز : 1
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 0
    بازدید هفته بازدید هفته : 4
    بازدید ماه بازدید ماه : 301
    بازدید سال بازدید سال : 707
    بازدید کلی بازدید کلی : 61975

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.17.79.60
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

خبرنامه

    لطفا به ما بپیوندید



آخرین نطرات

دنباله ی " نظام اقتصادی با برنامه ریزی متمرکز" قسمت 3

به نام آفریدگار توانا

چنان که گفته شد در سازوکار کدامایی با برنامه ریزی متمرکز ، همه چیز با برنامه ریزی شماری از افراد جامعه ( یعنی دولت مردان و یا همان برنامه ریزان ) کنترل می شود . به سخنی دیگر ، برنامه ریزان به جای تک تک مردم تصمیم می گیرند و مردم ناچارهستند  طبق برنامه  به تولید کالاها و خدمات بپردازند و طبق برنامه ( یعنی همان سهمیه ی تعیین شده ) مصرف کنند . در این سیستم ، چون مالکیت خصوصی وجود ندارد مردم انگیزه ای برای کار و تلاش و نو آوری و اختراع نخواهند داشت . در شکل رویایی آن سازوکار بازار و سیستم قیمت ها وجود ندارد و دادوستدی بین مردم صورت نمی گیرد . روشن است که نیازهای افراد یکسان نیست و در نظر گرفتن سهمیه  ی برابر برای همه  به چه میزان ناکارآمد است . چون قرار بر این است که شماری از افراد به جای همه ی مردم ، برنامه ریزی و تصمیم گیری کنند روشن است که این عده ی اندک نتوانند نیازهای همه ی افراد جامعه را درک کنند و جامعه با انباشت نیازهای بی پاسخ روبرو می شود.

دنباله دارد


تاریخ ارسال پست: یک شنبه 26 ارديبهشت 1395 ساعت: 20:30
می پسندم نمی پسندم

دنباله ی سازوکار های کدامایی ( نظام های اقتصادی ) قسمت 2

تو دادی مرا دانش و عقل و هوش

در سازوکار کدامایی از نوع برنامه ریزی متمرکز ، چنان که از نامش پیداست برنامه ریزان در مرکز حکومت ( دولت مردان یا حاکمان ) به هر سه پرسش کلیدی یاد شده در قسمت پیشین ، پاسخ می دهند . یعنی دولت مردان تعیین می کنند که چه کالاها و خدماتی تولید شوند و این کالاها و خدمات در کدام نقطه کشور و به چه روشی و به چه مقدار تولید شوند و پس از این که تولید شدند ، سهم هر کس از کسان در کشور چه مقدار باشد . مثلا آنان تعیین می کنند که مردم چه لباسی بپوشند و چه خوراکی بخورند و در چه خانه ای زندگی کنند . در این سازوکار ، کالاها و خدمات قیمت گذاری نمی شوند و عرضه و تقاضا هیچ مفهومی ندارد زیرا آنان بر این باورند که سازوکار قیمت ها ( یعنی عرضه و تقاضا ) ناعادلانه است و پول بایستی از صحنه جامعه زدوده شود . در این سازوکار ، دولت ها  با استفاده از کوپن و جیره بندی ، برای همه ی مردم جیره ی خوراک ( مثلا کوپن گوشت قرمز ، گوشت مرغ ، شیر ، شکر ، برنج و ... ) تعیین می کنند یا برای همه ی مردم خانه هایی به یک شکل و اندازه در نظر می گیرند . زیرا بر این باورند که همه ی مردم سهم برابری در جامعه باید داشته باشند . در این سیستم " ارث " وجود ندارد ریرا مالکیت همه دارایی ها در اختیار دولت است و هیچ کس صاحب هیچ چیز نیست . دولت تعیین می کند که چه کالاها و خدماتی بایستی تولید شوند و هر کس در کدام جایگاه از تولید بایستی کار کند . در این سیستم ، همه ی افراد جامعه سهمیه ی ( جیره ی ) یکسانی دارند و سهم همه ی مردم ، چه پزشک و چه مهندس و چه بی سواد و کشاورز و ... با هم برابر است و هیچ کس حق انتخاب ندارد. طرفداران این نوع از نظام اقتصادی ( یعنی نظام اقتصادی با برنامه ریزی متمرکز) به این نظام ، نظام کمونیستی و یا نظام سوسیالیستی ( یعنی نظام طرفدار اجتماع ) هم نام نهاده اند و در مقابل به نظام اقتصاد بازار آزاد ، نظام سرمایه داری ( یعنی نظامی که هدف آن ثروت اندوزی است ) نام نهاده اند.

دنباله دارد


تاریخ ارسال پست: یک شنبه 19 ارديبهشت 1395 ساعت: 1:13
می پسندم نمی پسندم

پرسش های پایه ای در کدامایی؟ قسمت 1

ای برتر از خیال و گمان و  وهم

سه پرسش پایه ای در کدامایی ( اقتصاد ) این گونه هستند : الف - چه کالاها و خدماتی و به چه مقدار، تولید شوند ؟  ب - کالاهاو خدمات چگونه تولید شوند ؟  پ - سهم هر کس از کالاهاو خدمات تولید شده چه مقدار باشد ؟ ( چه کسانی و به چه مقدار از این کالاها و خدمات مصرف کنند؟ ).

بسته به این که به پرسش های یاد شده چگونه پاسخ داده شود ، سازوکارهای کدامایی (نظام های اقتصادی ) به سه گروه اصلی تقسیم می شوند: 1 - نظام اقتصادی بازار آزاد ( سازوکار کدامایی بازار آزاد ) 2 - نظام اقتصادی با برنامه ریزی متمرکز 3 - نظام اقتصادی با ترکیبی از بازار و دولت  ( آمیخته) 

در قسمت های آینده تلاش خواهیم کرد به بیان ویژگی های اصلی این نظام های اقتصادی و تا حد امکان مقایسه آنها بپردازیم .

 

 


تاریخ ارسال پست: دو شنبه 13 ارديبهشت 1395 ساعت: 23:9
می پسندم نمی پسندم

دادوستد به سود هر دو طرف است

به نام آفریننده ی خِرد

دادو ستد به کسانی که دادوستد می کنند سود می رساند . اگر چنین نبود مردم دادوستد نمی کردند . شاید نیاز به بازگویی باشد که همه ما هر روز در حال دادوستد هستیم . ما برای خوردن صبحانه از نان ، کره ، مربا ، پنیر ، شکر ، چای ، سفره ، استکان ، قاشق و غیره استفاده می کنیم که هیچ کدام را خودمان تولید نکرده ایم بلکه با رفتن به بازار و انجام  چندین دادوستد (دریافت همین کالاها و پرداخت پول آنها) این کالاها را بدست  می آوریم . ما در مکانی دیگر به نام محل کار (بازار نیروی کار) نیروی کار خود را با مقداری پول ( حقوق ماهانه ) دادوستد می کنیم (یعنی کار  می کنیم و حقوق می گیریم) . برای رفتن به محل کار هم ، با پرداخت پول از خدمات ترابری ( حمل ونقل ) استفاده  می کنیم . بسیار روشن است که هر یک از ما، هر روز با چندین دادوستد روبرو هستیم . هنگامی که ما برای رفتن به محل کار از تاکسی استفاده می کنیم به این معنی است که با رضایت  خودمان بهترین روش را انتخاب کرده ایم . راننده تاکسی هم با رضایت و خواست خودش این راه را انتخاب کرده است . یعنی هنگامی که ما سوار تاکسی می شویم هم ما و هم راننده تاکسی هر دو سود می بریم . اگر چنین نبود این کار را نمی کردیم . فروشنده شیر هم با فروختن شیر سود می برد و خریدار شیر هم با خرید و مصرف شیر سود می برد . توفیری ندارد که چه کالاها و یا خدماتی مورد دادوستد قرار می گیرند ،همیشه دادوستد به هر دو طرف سود می رساند . 


تاریخ ارسال پست: چهار شنبه 8 ارديبهشت 1395 ساعت: 1:21
می پسندم نمی پسندم

دادوستد باعث به وجود آمدن تخصص می شود .

به نام دانای بزرگ پاک

پیش از این گفته شد که ما ( انسان ها ) چاره ای جز دادوستد با همدیگر نداریم . دادوستد و یا همان بده و بستان ، کار هر روزه ماست . ما نمی توانیم هم خیار بکاریم و هم لاستیک خودروی خودمان را تولید کنیم ، هم برای مسافرت خودمان هواپیما درست کنیم . هم کفش خودمان را بسازیم و ..... . و به ناچار بایستی در تولید یکی از این کالاها و خدمات مشارکت کنیم و در کار خودمان تخصص پیدا کنیم . برای مثال ، برای تولید لاستیک خودرو به هزاران نوع تخصص و دانش فنی مربوطه نیاز است که ما می توانیم تنها در یکی از این تخصص ها  وارد شده و دانش و مهارت مربوطه را به دست آوریم . مثلا کسی ممکن است فقط یک کار ویژه ( تخصص )  مانند بازاریابی یا آزمایشگاه یا حمل بار یا  گرمایش محیط کار و غیره را در فرایند تولید لاستیک خودرو  به عهده گیرد. به سخنی دیگر تنها برای تولید لاستیک خودرو ، به هزاران کار ویژه ( تخصص ) نیاز است که هر یک از این ویژه کاری بر عهده یک یا چند نفر می باشد . حال در نظر بگیریم که در جهان  میلیاردها قلم کالا  و خدمات تولید می شود . تخصص برنامه نویسی رایانه ای و تخصص طراحی بال هواپیما و تخصص طراحی توربین بادی و میلیون ها تخصص دیگر  وجود دارد که هیچ کس نمی تواند ادعا کند که حتا در یکی از این تخصص ها به دانش کامل دست یافته است . روشن است که با بده و بستان  است که این تخصص ها به وجود آمده است . 


تاریخ ارسال پست: جمعه 2 ارديبهشت 1395 ساعت: 23:50
می پسندم نمی پسندم